یه تصمیمی گرفتم از اون تصمیما که تمام بدنا میلرزونه، دستات یخ میکنه مخت داغ به گه خوردن می افتی اما به هر قیمتی شده پاش میمونی. سخت ترین تصمیم زندگیم بود از تصمیمم راضی نیستم ولی ناراضی ام نیستم میدونم رو کل زندگیم تاثیر میذاره اما فعلا زدم زیر همه چیز برام مهم نیست چشمای متعجب بابا، پافشاری مامان، نگاه گیج خواهر بزرگه، حرفای عجیبه خواهر بزرگ تره، پیام  یه چس عقل نداری فاطمه، ایشالا نشه اونی که میخای نازگل،واکنش هدی ومامانش، صورت خانم تولایی و واکنش بقیه ای که هنوز نمیدونن ولی نهایتا تا یه هفته دیگه میفهمند بدم نمیشه فعلا یه مدت حرف برا گفتن دارند. نمیدونم این تصمیم باعث عقب افتادگیم تو زندگیم میشه یانه. موندم بین یه مشت جمله که تهش نمیدونم

در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را اهسته در انزوا میخورد ومیتراشد

همیشه کودکی من خواب می‌بیند

با مرگ زندگی کن وبا زندگی بمیر

یه ,زندگیم ,نیستم ,ولی ,فعلا ,خواهر ,نهایتا تا ,تا یه ,یه هفته ,ولی نهایتا ,نمیدونن ولی

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بازار سنگ اصفهان سویل سرزمین رویاهای من مجله آشپزی و پخت کیک و غذاهای خوشمزه لینک امام نقی علیه السلام « ستارگان صنعت علم و فناوری ایران » بردسکن را بگردیم اخبار دنیای موازی دعوت کتاب و سنت